استثنا...

آن یوسفی که برگشت به کنعانش

یک استثنا بود...

تو غمت را بخور!!

آن که میرود نمیفهمد...

اما آن که بدرقه میکند

خوب میداند که کاسه آب معجزه نمیکند....!

خدایا...

خـدایا در گلویـَم ابـر کوچکی سٺ

ک خـیالــ باریدטּ نـدارد...

میشود مـرا بغـل کنی... ؟؟؟

خــــــــــدایا


خواستم بگویم تــنهایم


اما...


نـــــــــــگاه خندانت، مرا شــرمگین کرد


چه کسی بـــــــــــــــهتر از تو ... ولی عجیب دلتنگم

چگونه میگذرد...

حرف هایم...دلخوری هایم...دلتنگی هایم...

بماند برای بعد...!!!

تنها به من بگو،با او چگونه می گذرد...

که با من نمی گذشت!!!

تنها و خیسم...

براي نمايش بزرگترين اندازه كليك كنيد

در زیر باران عشق باید ماند تا غبار تنهایی را شست....

نمیدانم در زیر کدامین باران ایستاده ام که اینگونه تنها و خیسم....

میشود...

لعنــتی ....

یعنــی میــشود همیـــن حالا ؛

همیـــن لحظـــــه !

حتــــــــــــــــــی اشتبـــاهی ....

یــادم بیفتــی .... !؟

میـــ
شود ... !!!؟

آدم ها که عوض میشوند...

 

آدمـ هـا کـه عــوض " می شـونـد ...
از " سـلام " و " شـب بـخیـر " گـفتـنشان
مـی شود ایـن را فـهمیـد !
از "بوسه هایشان "
از " حـرف هـا " و " نـگاه هـا "
از گـودال هـای ِ عـمیـقی کـه
بیـن ِ تــو و خـودشان می کـنـند
و تـویـش را پُــر از دلیـل مـی کُنـند ...!

جانم را نمیبخشم...

نمیبـפֿـشـمتــ !!

قــبول ڪـُـטּ "هیــچ ڪَـس" جانــشـ رـآ

بـﮧ ایــ ـטּ راפـَتـــے نمیبـפֿـشـد...


کمبود دست هایت...

کمبود خواب

با یک روز مرخصی حل می شود.

کمبود وقت

با مدیریت زمــان.

سایر کمبود ها نیـــز علاجی دارند ...

با کمبود دست هایت چه کنــم ؟